با سلام
شیما حسین آبادی هستم آسیب شناس گفتار، زبان و بلع.
میخوام از تجربهام در درمان یک بیمار فلج مغزی براتون بنویسم که سالها با اختلال بلع دست و پنجه نرم کرده بود و نمیدونست این اختلال درمان داره!
آیا تا به حال در اطرافیانتان با کودکان فلج مغزی برخورد داشتید؟ در مورد این مشکل چقدر اطلاعات دارید؟ فلج مغزی یا CP اختلالی غیرپیشرونده است که به علت آسیب به مغز در مراحل اولیه رشد مغز رخ میده. این آسیب ممکن است قبل تولد، حین تولد یا بعد از آن اتفاق بیفته. آسیب مغزی ممکن است در قسمت های مختلفی از مغز دیده شود و حرکت عضلات، تون عضلانی و هماهنگی حرکتی را به شدت تحت تاثیرقرار میده. فلج مغزی انواع مختلفی داره و علائم آن بسته به شدت و محل آسیب متفاوت است.
محمد تنها فرزند خانواده بود. طبق گزارش خانواده بعد از به دنیا آمدن محمد در ماههای اول والدین متوجه تفاوت اون با سایر کودکان شدند و بعد از پیگیریهای پزشکی فهمیدند که محمد دچار فلج مغزی است. متاسفانه والدین به درستی در مورد پیگیری روال توانبخشی راهنمایی نشده بودند و اقدام مناسبی انجام ندادند.
با بزرگتر شدن محمد درگیری عضلات و اختلالات حرکتی هم بیشتر نمایان میشه، کودک توانایی حرکت و تکلم را بدست نمیاره و مکررا با مشکل عفونت ریه در بیمارستان بستری میشده.
زمانی که محمد 16 ساله میشه یک متخصص عفونی اون را معاینه میکنه و تشخیص میده عفونت ریه مکرر این بیمار ناشی از اختلال بلع و آسپیراسیون مواد غذایی هست که باید فورا تحت درمان قرار بگیره.
این جا نقطه عطف آشنایی محمد و خانوادهاش با تیم ایران مد اس ال پی بود. بعد از تماس خانواده در اولین فرصت ممکن بیمار را در منزلشون ویزیت کردم. محمد پسر بسیار باهوشی بود و مهارتهای زبان درکیاش متناسب با سن بود اما زبان بیانی تحت تاثیر فلج مغزی مختل بود. زبان و عضلات درگیر در فرایند بلع و جویدن هماهنگی و عملکرد مناسب نداشتند و کمی از غذا حین بلع به سمت ریه نشت میکرد. علاوه بر آن حساسیت دهانی بسیار بالا بود و محمد توان تحمل بافتهای غذایی متنوع را نداشت و به همین خاطر در طول روز مکررا استفراغ میکرد. خانواده به علت نداشتن آگاهی از مشکلاتی که فلج مغزی برای کودک ایجاد میکنه عدم تحمل غذا و استفراغ را ناشی از ضعف جسمانی محمد میدانستند. مجموع این مشکلات باعث ایجاد حس ترس از غذا خوردن در محمد شده بود و خانواده به سختی بهش غذا میدادند.
بعد از ارزیابی محمد اول در مورد شرایط فعلیاش و میزان تغییراتی که با درمان میتونست بهش برسه برای خانواده به طور دقیق توضیح دادم. سپس پوزیشن تغذیه مناسب و بافت های غذایی ایمن به آنها آموزش داده شد تا ریسک آسپیراسیون را به حداقل برسانیم.
بعد از آن برنامه درمانی فشرده و منظمی با هدف تعدیل حس داخل دهانی، شکل دهی حرکات جویدن پیچیده، افزایش هماهنگی عصب و عضله و بهبود مولفههای حرکتی برای محمد طراحی و اجرا کردم.
با تعدیل حس داخل دهانی و بهبود فیزیولوژی بلع، محمد دیگه میتونست بدون نگرانی از غذا خوردن لذت ببره و دیگه خبری از عفونت ریه نبود.
به عنوان یک درمانگر بسیار خرسندم از اینکه تونستم به این بیمار کمک کنم اما کاش بتوانیم با اطلاع رسانی بهتر به خانوادههایی که فرزند خردسال نیازمند دریافت خدمات توانبخشی دارند در زمان طلایی رشد و سال اول زندگی این کودکان را شناسایی کنیم تا خانواده و کودک این مسیر سخت و آزاردهنده را طی نکنند.
از اینکه تا انتهای این نوشته همراه من بودید سپاسگزارم.